بازنمایی شخصیت زن در رمان قبل و بعد از انقلاب اسلامی ایران مورد مطالعه: رمان «سووشون» و رمان «چراغها را من خاموش میکنم»
Authors
Abstract:
تغییر، مسالهای بنیادی در جامعهشناسی است که زنان در دوران کنونی نقش مهمی را در آن بازی میکنند. میتوان گفت یکی از زمینههای اصلی نمود تغییرات، بستر ادبی جامعه است و بدین لحاظ بررسی رابطهی بین ادبیات و جامعه و به ویژه بازنمایی متون ادبی در علوم اجتماعی سبقهی تاریخی دارد. پژوهش حاضر با استفاده از روش کیفی و تکنیک میمهسیس[1]به دنبال پاسخ به این سؤال برآمده که شخصیت و جایگاه زن در برهم کنش با زیست جهان خود چگونه در رمانهای دو دورهی قبل و بعد از انقلاب اسلامی بازنمایی شده است. بدین منظور دو رمان «سووشون» و «چراغها را من خاموش میکنم» را به عنوان نمونهی مورد مطالعه انتخاب شدند. نتایج حاکی از آن بود که رمان «سووشون» بیانگر نگاه مکتب فمنیست روانکاوانه متعلق به موج دوم نظریات فمنیستی است که در آن، خانواده و روابط درونی آن به عنوان عامل اصلی وضعیت نابرابر میان زنان و مردان برجسته میشود. اما رمان «چراغها را من خاموش میکنم» تصویرگر زمینههای فرهنگی و ارزشی انقلاباسلامی است که بر وجود خانواده و تفکیک نقشهای زنانه و مردانه به عنوان حافظ نظم و کیان خانواده و جامعه تأکید دارد. [1] Mimesis
similar resources
چندآوایی (پولیفونی) در رمان زنانه بررسی تطبیقی رمان «ذاکرة الجسد» و «چراغها را من خاموش میکنم»
رمان به عنوان نوع ادبی خاص دارای ویژگیهای متعددی است و زنان با بهرهگیری از این ویژگیها کوشیدهاند دنیای خویش را ترسیم کنند. نقد ادبی فمینیستی نیز برای بررسی آثار ادبی زنان از رویکردها و نظریات مختلف در نقد و تحلیل بهره برده که از آن جمله نظریة نقد رمان باختین «چندآوایی (پولیفونی)» است. با توجه به اینکه نظرات مختلفی دربارة امکان ظهور چندآوایی در رمانهای زنانه مطرح است، لذا این جستار، دو رمان...
full textتحلیل ساختار رمان چراغ ها را من خاموش میکنم، بر اساس کهن الگوی سفر قهرمان
یکی از ماندگارترین کهنالگوهای موجود در ادبیات مکتوب و شفاهی، کهنالگوی سفر قهرمان است که جوزف کمبل مبتنی بر آرای یونگ درباره کهنالگوی قهرمان، آن را مطرح کرد. به عقیده کریستوفر وُگلر، بسیاری از فیلمها و داستانهای سراسر جهان نیز از این الگوی جهانشمول قصهها و اسطورهها برخوردار هستند؛ به عبارت دیگر، در برخی از داستانها و فیلمها و اسطورهها و قصهها عناصر ساختاری مشترکی یافت میشود و با ت...
full textصدای سیاستگریز زنانه در رمان چراغها را من خاموش میکنم.
این مقاله بر پایه این گمان اولیه شکل گرفته است که عناصر و نشانههایی از گفتوگومندی در رمان «چراغها را من خاموش میکنم» بازتاب یافته است. نویسنده، رمان را در تقابلِ راویِ زنِ داستان با امر سیاسی سامان داده است. ظاهراً راوی داستان، سیاست را با مردانگی یکی میپندارد. کلاریس مادر خانواده و شخصیت اصلی داستان سعی میکند تا محیط معنوی خانواده را از امواج سیاستبازیهای شوهرش دور نگه دارد. او با آن که تح...
full textبررسی مبانی زیباشناسی در رمان «چراغها را من خاموش میکنم»
مقاله حاضر نتیجه پژوهشی است که به روش کتابخانهای و با تکیه بر ادبیات زنانه به منظور دستیابی به مبانی زیباشناسی در رمان چراغها را من خاموش میکنم اثر زویا پیرزاد انجام شده است. در این مقاله ویژگیهای زبانی در سطوح مختلف (واژگان، جملات، گفتمان) و نیز ویژگیهای محتوایی که متناظر با مهمترین عناصر داستانی است، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. بهرهگیری از توصیفات دقیق و ظریف، دیدگاه زنانه، انت...
full textتحلیل ساختار رمان چراغ ها را من خاموش میکنم، بر اساس کهن الگوی سفر قهرمان
یکی از ماندگارترین کهن الگوهای موجود در ادبیات مکتوب و شفاهی، کهن الگوی سفر قهرمان است که جوزف کمبل مبتنی بر آرای یونگ درباره کهن الگوی قهرمان، آن را مطرح کرد. به عقیده کریستوفر وُگلر، بسیاری از فیلمها و داستانهای سراسر جهان نیز از این الگوی جهان شمول قصه ها و اسطوره ها برخوردار هستند؛ به عبارت دیگر، در برخی از داستان ها و فیلم ها و اسطوره ها و قصه ها عناصر ساختاری مشترکی یافت می شود و با تحلی...
full textتحلیل رمان «چراغها را من خاموش میکنم» بر اساس نظریه گروه خاموش
بر مبنای تئوری گروه خاموش، قدرت مسلط مردان در جامعه در ساختار مرد-ساخته زبان نیز تبلور دارد و زنان به راحتی نمیتوانند با این زبان مرد ساخته به بیان خود بپردازند و از این جهت به گروههای خاموش تبدیل میشوند. هدف این مقاله آن است که دریابیم بر مبنای نظریه گروه خاموش از کرامارا و نظریه رتوریک سلطه از استارهاک، آیا استراتژیهای سلطه یعنی تسلیم، تمرد، گوشهگیری و دستکاری در رمان «چراغها را من خام...
full textMy Resources
Journal title
volume 10 issue 38
pages 263- 282
publication date 2019-07-23
By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023